خدایا نجاتم بده به سمت صلاح

ساخت وبلاگ

دیشب باز وسوسه شدم و به مستر پیام دادم.از همون پیامای اولش فهمیدم که خیلی سر و سنگین شده.باهام خوب برخورد نکرد.علنا بهم گفت دست از سرم بردار و دیگه چی از جونم میخوای و...!!!خیلی ناراحت شدم.خیلی زرنگه.از یه طرف پس می زنه از یه طرف دیگه این کات شدن رو میندازه گردن من.میگه تقصیره تو بود.تو اعتماد به نفسم رو از من گرفتی تو شرط و شروط الکی گذاشتی.من به تو گفتم اعتماد کن به من بیا ازدواج کنیم بعد من همه اون کارا رو میکنم تو قبول نکردی.واقعا توی اون برهه زمانی من چاره دیگه ای نداشتم.نمیتونستم بهش اعتماد کنم.میدونستم زرنگه و از پس کارا بر میاد ولی مطمئن نبودم که خواسته های من خواسته های اونم باشه. میترسیدم قبل ازدواج ادعای عاشق پیشگی داشته باشه و بعدش همه چی یادش بره.از طرف دیگه به جز همین مساله علاقه، واقعا چیز دیگه ای نبود که خیلی بتونم بهش افتخار کنم و دلم بهش خوش باشه!خیلی از دستش ناراحت شدم.تا نصف شب داشتم گریه می کردم.آدمی که این همه باعث پیشرفتش شدم.هم باعث شدم درسش رو ادامه بده هم خودم و خانوادم کلی بابت کارش بهش کمک کردیم.چقدر چیزا که از قبال من یاد گرفت.حالا اینطوری میکرد.

حالم خیلی بده.دارم دوباره افسرده میشم.از یه طرف فکر میکنم آسمون پاره شده و همین یه دونه آدم عاشق ازش افتاده از طرف دیگم رفتاراش اذیتم میکنه.بازم باهم کل کل میکردیم.هیچ کدوم اشتباه خودش رو نمیپذیره.فقط سعی میکنیم بگیم من توی این رابطه بیشتر متضرر شدم!مخصوصا اونم خیلی مظلوم نمایی میکنه.

قبل از کربلا رفتنم نیت کردم ارتباطم رو باهاش قطع کنم به خاطر گناه ارتباط با نامحرم.خیلی مخالف بود.چند بار پیامای تند عصبانیت فرستاد ولی من گوش نکردم.دیشبم نبایدپیام میدادم خلی اشتباه کردم.

داره ازش بدم میاد...

دختره امروز،همسره فردا،مامانه پس فردا...
ما را در سایت دختره امروز،همسره فردا،مامانه پس فردا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : edokhtareemrooz-hamsarefarda-mamanepasfarda7 بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 17:09